تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 432
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 19269
بازدید ماه : 193658
بازدید کل : 1605337
تعداد مطالب : 16947
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 7 / 5 / 1399

دوستداران واقعی امام باقر علیه السلام اینگونه اند

 


همانا شیعیان علی (علیه السلام) آنهایند که در راه ولایت ما نسبت به یکدیگر [فداکاری و] بذل و بخشش می کنند، در محور دوستی ما همدیگر را دوست دارند، به خاطر احیای فرهنگ و معارف ما به دیدار همدیگر می روند، هرگاه خشمگین شوند، ظلم و ستم روا نمی دارند و هر گاه راضی و خشنود گردند، زیاده روی نمی کنند .

 

 

 


همانطور که از مفهوم کلمه شیعه بر می آید، پیروی، تبعیّت و الگو پذیری از ائمه معصومین علیهم السلام در تمامی شؤونات زندگی، لازمه شیعه بودن است. در سخنان گهربار معصومین علیهم السلام خصوصیات و ویژگیهای یک پیرو واقعی بیان شده است تا بدین وسیله یادآور شوند که شیعه بودن صرفاً با ادّعا و یا نامگذاری محقّق نمی شود؛ بلکه شیعه واقعی کسی است که سعی و تلاش وافر خود را در جهت شناخت طریقه تبعیّت و گام نهادن در این مسیر به کار گیرد. امام محمدباقر علیه السلام برخی از اوصاف شیعیان را در یکی از سخنان خود بیان فرموده اند که در این مقاله به تبیین و توضیح آن می پردازیم.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 7 / 5 / 1399

گنجینه علم اولین و آخرین

 


طاووس یمانی با خود اندیشید : از او سوالی خواهم پرسید که نتواند پاسخ گوید . به نوجوان رو کرد و با صدایی مطمئن پرسید: بگو بدانم چه زمان بود که یک سوم مردم روی زمین از میان رفتند؟ نوجوان با صدایی متین و آرام پاسخ داد : ای ابوعبدالرحمان یک سوم نبود بلکه یک چهارم جمعیت هلاک و نابود شدند . طاووس گفت بله حق با شماست ، اکنون بفرما که چه زمانی بود؟  

 

 

 


چقدر شلوغ بود. همه گرداگرد خانه خدا در طواف بودند  هر کس ذکری و زمزمه ای.با دوستانش برای حج آمده بود. طواف میکرد و اعمال را به جا می آورد . ناگهان چشمش به نوجوانی افتاد با چهره ای آشنا . دقیق شد او را شناخت .

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 7 / 5 / 1399

سخنان تابناک و اندرزهاى حکیمانه

 


بدان که تو دوست و یار ما محسوب نخواهى شد تا چنان شوى که اگر تمام‏همشهریانت گرد آیند و یک زبان گویند که تو مرد بدى هستى مایه اندوه تونگردد و اگر همه گویند تو مرد نیکى هستى موجبات شادى تو فراهم نشود .  

 

 

 


تصاویر متحرک شهادت امام محمد باقر

با هم اندرزهاى حکیمانه امام باقر علیه السلام به یکى از اصحابش به‏نام جابر بن یزید جعفى را از نظر مى‏گذرانیم :

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 7 / 5 / 1399

همراه با امام باقر علیه السلام بر سر سفره قرآن

تصاویر متحرک شهادت امام محمد باقر

 

از رسالتهای امامان معصوم علیهم السلام تعلیم و تبیین قرآن کریم است. هر چند تاریخ سیصد ساله حیات آن بزرگواران آکنده از ممانعتها و سختگیری های فراوان حاکمان در ایفای این رسالت است با این حال ایشان توانسته اند در مناسبتهای گوناگونی که دست می داد از فرصت پیش آمده بیشترین استفاده را برده و معارف حقیقی قرآن را بر جامعه و به واسطه آنها به نسلهای آینده منتقل کنند. نمونه هایی که در ادامه می آید گوشه ای از بیانات امام باقر علیه السلام در زمینه تعلیم معارف قرآن است.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 7 / 5 / 1399

مژده ای به شیعیان امام باقر علیه السلام

 

تصاویر متحرک شهادت امام محمد باقر

«الکافی» معتبرترین کتاب حدیثی شیعه هشت جلد دارد دو جلد اول آن اصول، پنج جلد بعدی آن (3-7) فروع و جلد هشتم آن روضه کافی نام دارد. مولف جلیل القدر این کتاب مرحوم کلینی (م 329 ق) در روضه کافی جریانی را از امام باقر علیه السلام نقل می کند که برای شیعیان و ارادتمندان به آن حضرت بسیار گوارا و نوید بخش است.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 7 / 5 / 1399

تصاویر متحرک شهادت امام محمد باقر







موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 7 / 5 / 1399

تصاویر متحرک شهادت امام محمد باقر

 

 

گوشه ای از اخلاق ، صفات ، فضائل و كرامات امام باقر عليه السلام

ابن طلحه مى گويد: (1) وى شكافنده و جامع علوم و برافرازنده بيرق علم و پرچمدار دانش است ؛ از پستان علم و دانش شير خورده و مرواريد علم را زينت بخشيده و در كنار هم چيده است ؛ او قلبى پاك و رفتارى پاكيزه و روحى توانا و اخلاقى والا داشت .

تمام اوقات زندگى خود را در طاعت خدا گذراند و در مقام تقوا استوار و ثابت قدم بود و مقامات بلند قرب الهى (2) و پاكيزگى روح در او آشكار بود. بنابراين فضايل به استقبال او مى آمدند و خوبيها به او مفتخر بودند.

ابن طلحه مى گويد: او سه لقب داشت : باقر العلم ، شاكر و هادى، مشهورتر از همه ، باقر بود كه به جهت وسعت علمى اش بدان لقب شهرت يافت.





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 7 / 5 / 1399

تصاویر متحرک شهادت امام محمد باقر

 

منم که دل به غم و درد آشنا دارم
به دیده جام می ناب نینوا دارم

به سینه وسعت صحرای کربلا دارم
همیشه در همه جا روضه ی منا دارم


منم که بانی این روضه های پر شورم
تمام عمر، سروری نکرد مسرورم

کسی که باطن هر روضه را خبر دارد
کسی که گلشنی از لاله بر جگر دارد


کسی که خاطره ی وادی خطر دارد
ز روز واقعه هفتاد و دو اثر دارد

منم که سجده ی سجّاد دیده در شعله
حرارت غم جانان چشیده در شعله


منم که داغ یتیمان مجتبی دیدم
شهادت همه ی آل مصطفی دیدم

به زیر سمّ ستور آیت خدا دیدم
به کوفه هیبت فریاد مرتضی دیدم


به صحنه، شاهد اجساد عاریات منم
بلا کشیده ی نسوات بارزات منم

کسی که دید امام زمان در آتش بود
کسی که عمّه ی او باعث نجاتش بود


کسی که تشنه و صد چشمه ی فراتش بود
کسی که کرب و بلا قلّه ی حیاتش بود

به چار ساله غمم برتر از چهل ساله
که دیده؟ گریه ی پنجاه ساله بی ناله

منم که هجمه ی سیلی به کاروان دیدم
هجوم کعب نی و زخم کودکان دیدم

به نیزه معجر خاکی بانوان دیدم
ز خاتمی که به دستان ساربان دیدم


جواهرات زنان بود و دست نامحرم
فرار کودک و فریاد پست نامحرم

هرآنکه از کرمم کربلا نمی خواهد
ز آل فاطمه دفع بلا نمی خواهد

ز خوان نعمت علمم صلا نمی خواهد
بهشت، غیر دل مبتلا نمی خواهد

من آنچه خاطره دارم ز کربلاست و بس
روایت هنر عشق، نینواست و بس

بیا که باقرم و کاشف هُمومم من
هماره پشت و پناه بشر، عمومم من

به علم غیب شکافنده ی علومم من
بیا که با خبر از گردش نجومم من


به مدرسم همه تازه دروس می بینی
هزار بوعلی و شیخ طوس می بینی

بگیر دست توسّل، تو را نظر از من
بساز همّت دانش، به دل اثر از من

مرو به دامن بیگانگان، ظفر از من
فقاهت از من و طب از من و هنر از من

بیا که باقر اعلام اولیاء منم
به علم و حلم، معلّم به انبیاء منم


شاعر : محمود ژولیده


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 7 / 5 / 1399



نهال گلشن دین
ویژه نامه شهادت امام محمد باقر علیه السلام




تصاویر متحرک شهادت امام محمد باقر
یک جرعه معرفت از اقیانوس علم باقرالعلوم علیه السلام
قالَ الباقر عليه السلام :

مَنْ ثَبَتَ عَلى وِلايَتِنا فِى غِيْبَةِ قائِمِنا، اءعْطاهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ
اَجْرَ اءلْفِ شَهيدٍ مِنْ شُهَداءِ بَدْرٍ وَ حُنَيْنٍ.

ترجمه :

فرمود: كسى كه در زمان غيبت امام زمان (عجّل اللّه فرجه الشّريف ) بر ايمان و ولايت
ما اهل بيت عصمت و طهارت پا برجا و ثابت بماند، خداوند متعال پاداش و ثواب
هزار شهيد از شهداى جنگ بدر و حنين به او عطا مى فرمايد.

إثبات الهداة : ج 3، ص 467.





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 7 / 6 / 1396

 



هوای گریه دارم؛بگذار فرو شکنم،
بگذار کاروان دل را در این غربتِ جانکاه،
همراه سازم با اشک و نغمه‏ های سوزناکم را در گوشِ افلاکیان بخوانم.

به هر سو می‏نگرم، آخرین روزشمار خاموشی شمع است
و پروانگان، در حالِ طوافند.

آقاجان! تازه چشم‏هایم تو را باور کرده بودند؛

چشم‏هایِ نابینایی که جز جمالِ دل‏آرای تو، هیچ نمی‏دید.

پیشوای پنجم! شمع‏ها را به یادِ تو هر غروب روشن می‏کردم
و گُل‏ها را سحر به عشق تو آب می‏دادم.

ای زیباترین واژه‏ ی من!
آمدی و پرده‏ ی نادانی را کنار زدی
و اینک با رفتنت، مرا در غم نشاندی.

بی تو، پرنده‏ ها نمی‏ خوانند
و نسترن‏ها به طراوت نمی‏ نشینند.

بی‏ تو، دریاها طوفانی‏ ترین لحظات را سپری می‏کنند
و موج‏ها بهانه‏ ای برای رقصیدن ندارند.

ای امام مظلوم وای پیشوایِ معصوم!

در این فضایِ تیره،روحِ پر اندوهم را،
امیدوارانه راهی حریم پاکت نموده ‏ام؛
تا شاید در این لحظات،
پیوندِ دست‏های متبرکت را
با نور به نظاره بنشینم.

مرا لبریز از صفا کن، که صفای نورانی‏ات،

هرگز از خاطرم نمی‏رود.
تو امشب به خوابِ ابدی می‏روی،
شهادت را بوسه می‏زنی، در آغوش می‏فشاری؛

بگذار گریه کنم، بگذار بغضم را بشکنم
و در دلتنگ‏ترین لحظه‏ ام بگریم!

پروانه‏ ی دلم را آورده ‏ام تا به دور شمعِ جمالت بسوزانم
و گُل امیدم را با تو زیباتر نمایم؛ ای فانوس شب‏های ظلمانی!
رفتنت چه دلگیر بود! تو همواره زنده ‏ای؛
مگر می‏شود خورشید بمیرد؟!!



موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 7 / 6 / 1396

 


انگشتانه ای از اقیانوس کلام امام :

قالَ الباقِرُ ( عَلَيه السَّلام ) :

" قُولُوا لِلنّاسِ اَحسَن ما تُحِبُّون اَن یقال لَکم "

حضرت امام محمد باقر ( عليه السلام ) فرمودند :

« بهترين چيزي را كه دوست داريد درباره شما بگويند ، درباره مردم بگوييد »

(بحارالانوار ، ج 65 ، ص 152)




موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 7 / 6 / 1396





◆۩◆۩◆ پژواک اندوه ◆۩◆۩◆
ویژه نامه شهادت امام محمد باقر علیه السلام









شهادت مظلومانه شاهد لحظه های تب آلود عاشورا

یادگار روزهای آمیخته با و عشق و اشک و عطش

تندیس خورشید، اسوه سجایای اخلاقی، مظهرکرامت

شکافنده ی دریای علوم ، پایه گذار انقلاب فرهنگی

پنجمين کوکب آسمان امامت وناخداي کشتي هدایت

حضرت محمـد بن علي ٬ امـام باقـر علیه السلام


بر شیعیان وسوگواران آن امام همام تسلیت باد!



موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 30 / 6 / 1394

شهادت امام باقر علیه السلام با توطئه هشام

در بررسی زندگی سیاسی امام باقر (ع) نباید از اختلاف درونی برخی علویان با آن حضرت غافل بود، زیرا این اختلافها هر چند بظاهر رنگ سیاسی نداشت، ولی در نهایت به مسایل سیاسی انجامید.
آن چه این اختلافها را به امر سیاست گره می‏زند، این بود که خلفا همواره در صدد یافتن راهی آسان برای از میان بردن خط امامت و جریان اندیشه شیعی بودند و در این میان بدیهی است که دامن زدن به اختلافهای درونی آل علی و استفاده از عناصر ناراضی علیه آنان، می‏توانست شیوه‏ای راحت و کم پیامد برای حکومت باشد.


هشام بن عبد الملک، از همین شیوه استفاده کرد و با تدابیری زید بن حسن را که نسبت به امام باقر (ع) بر سر میراث رسول الله و امر امامت عداوت داشت، علیه آن حضرت به کار گرفت تا این امر به شهادت امام باقر (ع) منتهی گردید!


ابو بصیر از امام صادق (ع) نقل کرده است:
زید بن حسن همیشه با امام باقر (ع) در مورد میراث رسول خدا، درگیری داشت و مدعی بود که او برای دریافت آن میراث سزاوارتر است به این دلیل که از نسل فرزند بزرگتر است ـ زیرا زید از نسل حسن بن علی و امام باقر از نسل حسین بن علی (ع) بود ـ این اختلاف حتی به محکمه قاضی نیز کشیده شد.


در یکی از همین محاکم زید بن حسن به زید بن علی بن الحسین ـ برادر امام باقر (ع) ـ توهین کرد و زید بن علی بن الحسین سوگند خورد که دیگر با زید بن حسن‏روبرو نشود.


از روایت استفاده می‏شود که در این محکمه‏ها، شخص امام باقر (ع) حضور نمی یافته، بلکه برادر خود (زید بن علی) را مأمور پاسخگویی به ادعاهای زید بن حسن می‏نموده است
.از این رو، پس از مشاجره یاد شده، زید بن علی از امام باقر (ع) خواهش می‏کند که دیگر او را از حضور در محکمه‏ای که زید بن حسن در آن مدعی است معاف دارد.امام باقر هم می‏پذیرد .

زید بن حسن که گویی در انتظار چنین فرصتی بود از این که می‏تواند از آن پس با شخص امام باقر (ع) رویارو شود، خرسند شد، زیرا امید داشت که در این رویارویی می‏تواند امام را تحت فشار و مورد اذیت و بی حرمتی قرار دهد!
زید بن حسن نزد امام باقر آمد تا آن حضرت را به محکمه قضا ببرد.
امام عازم شد، ولی به او فرمود: ای زید تو اکنون در زیر لباسهایت خنجری را پنهان کرده‏ای و...

امام در این هنگام گوشه‏هایی از قدرت امامت را به وی نمایاند و با کرامتهای خویش به او اثبات کرد که امامت امری الهی است و نه میراثی بشری و قراردادی اجتماعی.
زید با مشاهده کرامتها، گاه مدهوش می‏شد و بشدت شگفت زده می‏گردید، ولی هرگز از غفلت و هواپرستی بیرون نیامد.

زید بن حسن با مشاهده آن کرامتها، سوگند یاد کرد که دیگر به نزاع با امام باقر (ع) بر نخیزد! 
او از امام جدا شد ولی همان روز به سوی هشام بن عبد الملک (1) حرکت کرد.

وقتی که به حضور هشام رسید گفت: من از نزد ساحری دروغگو می‏آیم که برای تو سزاوار نیست او را به حال خود واگذاری.
زید بن حسن آنچه را دیده بود برای هشام باز گفت.
هشام بن عبد الملک به کارگزار خویش در مدینه دستور داد: محمد بن علی رادر بند بکش و نزد من بفرست! .
آنگاه به زید بن حسن گفت: اگر محمد بن علی را در اختیار تو قرار دهم، آیا حاضری او را به قتل رسانی؟
زید بن حسن گفت: آری.
والی مدینه با دریافت فرمان هشام به عواقب آن اندیشید و به هشام نوشت:
من فرمان تو را رد نمی‏کنم و این نامه به معنای مخالفت با تو نیست، ولی دوست دارم از سر خیرخواهی با تو سخنی بگویم: مردی را که از من خواسته‏ای تا در بند کشیده، نزد تو بفرستم، عفیفترین و زاهدترین کس در روی زمین است و من به صلاح حکومت تو نمی‏بینم که متعرض وی شوی... (2)
این حدیث طولانی است، ولی به هر حال، زید بن حسن از این طریق به خواسته خود دست نیافت .
پس از بازگشت از شام به مدینه، سر انجام با تدبیری زین اسب را آغشته به سم کرد و از این طریق امام باقر (ع) را مسموم ساخته، به شهادت رسانید.
در این راه دست هشام پنهان است، زیرا آنچه هشام از آن بیم داشت و برای حکومت خود از آن نگران بود، از یک سو وجود امام، و از سوی دیگر درگیری علنی با آن حضرت بود، اما از میان بردن امام باقر (ع) به صورت مخفی و به وسیله فردی از خاندان علی می‏توانست او را از هر دو مشکل برهاند! (3)



پی‏نوشت‏ها: 
1 ـ در برخی از متون به جای هشام بن عبد الملک فقط نام عبد الملک آمده است، ولی با توجه به این که عبد الملک معاصر امام سجاد (ع) بوده، می‏توان مطمئن شد که هشام بن عبد الملک مورد نظر است و چه بسا لفظ هشام به وسیله راویان یا نسخه نویسان ساقط شده باشد.
2 ـ الخرائج و الجرائح 2/600، بحار 46/ .329
3 ـ نور الابصار 49 و .60

کتاب: زندگی سیاسی امام باقر (ع)، ص 200

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 30 / 6 / 1394


 

فضایل امام محمد باقرعلیه السلام

اول، علم و دانش: در كشف الغمة از حافظ عبد العزیز بن اخضر جنابذى در كتابش موسوم به معالم العترة الطاهرة از حكم بن عتیبه نقل شده است كه در مورد آیه ان فى ذلك لایات للمتوسمین (1) گفت: «به خدا سوگند محمد بن على در ردیف همین هوشمندان است» .در صفحات بعد سخن ابو زرعه را نقل خواهیم كرد كه گفته است: به جان خودم ابو جعفر از بزرگ‏ترین دانشمندان است. 
ابو نعیم در حلیة الاولیاء نوشته است: مردى از ابن عمر درباره مسئله‏اى پرسش كرد.ابن عمر نتوانست او را پاسخ گوید.پس به سوى امام باقر (ع) اشاره كرد و به پرسش كننده گفت : نزد این كودك برو و این مسئله را از او بپرس و جواب او را هم به من بازگوى.آن مرد به سوى امام باقر (ع) رفت و مشكل خود را مطرح كرد.امام نیز پاسخ او را گفت.مرد به نزد ابن عمر بازگشت و وى را از جواب امام باقر (ع) آگاه كرد.آنگاه ابن عمر گفت: اینان اهل بیتى هستند كه از همه علوم آگاهى دارند. 
در حلیة الاولیاء آمده است: محمد بن احمد بن حسین از محمد بن عثمان بن ابى شیبه، از ابراهیم بن محمد بن ابى میمون، از ابو مالك جهنى، از عبد الله بن عطاء، نقل كرده است كه گفت: من هیچ یك از دانشمندان را ندیدم كه نسبت به دانشمندى دیگر كم دانش‏تر باشند مگر نسبت به ابو جعفر.من حكم را مى‏دیدم كه در نزد او چون شاگردى مى‏كرد. 
شیخ مفید در كتاب ارشاد مى‏نویسد: شریف ابو محمد حسن بن محمد از جدم، از محمد بن قاسم شیبانى، از عبد الرحمن بن صالح ازدى، از ابو مالك جهنى، از عبد الله بن عطاء مكى، روایت كرده است كه گفت: هرگز دانشمندى را ندیدم كه نسبت به دانشمندى دیگر آگاهیهایش كمتر باشد مگر نسبت به ابو جعفر محمد بن على بن حسین.من حكم بن عتیبة را با آن آوازه‏اى كه در میان پیروانش داشت مى‏دیدم كه در مقابل آن حضرت چونان طفلى مى‏نمود كه در برابر آموزگارش قرار گرفته است. 
ابن جوزى در تذكرة الخواص، مى‏نویسد: عطاء مى‏گفت هیچ یك از دانشمندان را ندیدم كه دامنه دانایى‏اش نسبت به دانشمندى دیگر كمتر باشد مگر نسبت به ابو جعفر.من حكم را دیدم كه در نزد آن حضرت چونان پرنده‏اى ناتوان بود.ابن جوزى مى‏گوید: «منظور وى از حكم همان حكم بن عتیبه بود كه در روزگار خود دانشمندى بزرگ به شمار مى‏آمد» . 
این سخن، چنان كه ملاحظه گردید، از عطاء نقل شده و باز به همان گونه كه شنیدید ابو نعیم اصفهانى و شیخ مفید آن را از عبد الله بن عطاء روایت كرده‏اند.محمد بن طلحه نیز در كتاب مطالب السؤول، این روایت را به همین نحو نقل كرده است.البته در این باره ملقب شدن آن حضرت به لقب باقر العلم و شهرت وى در میان خاص و عام و در هر عصر و زمان بدین لقب كفایت مى‏كند. 
ابن شهر آشوب در كتاب مناقب از محمد بن مسلم نقل كرده است كه گفت: من سى هزار حدیث از آن حضرت پرسیدم.شیخ مفید نیز در كتاب اختصاص، به نقل از جابر جعفى آورده است: ابو جعفر امام باقر (ع) هفتاد هزار حدیث برایم گفت كه هرگز از كسى نشنیده بودم. 
شیخ مفید مى‏نویسد: از هیچ كدام از فرزندان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) این اندازه از علم دین و آثار و سنت و علم قرآن و سیره و فنون ادب كه از امام باقر (ع) صادر شده، ظاهر نشده است. 
ما در صفحات آینده از بزرگان مسلمان از صحابه، تابعان و فقیهان و نویسندگان و بسیارى دیگر كه از علم و دانش آن حضرت بهره‏مند گشته‏اند، یاد خواهیم كرد.تحقیقا بسیارى از دانشمندان از آن حضرت كسب علم كرده و بدو اقتدا نموده بودند و گفتار آن حضرت را پیروى مى‏كردند و از فقه و دلایل روشنى بخش حضرتش در توحید و فقه و كلام كمال استفاده را به عمل مى‏آوردند. 
گفتار آن حضرت درباره توحید 
بنابر نقل مدائنى، روزى یكى از اعراب بادیه به خدمت ابو جعفر محمد بن على آمد و از وى پرسید: آیا به هنگام عبادت خداوند هیچ او را دیده‏اى؟ امام پاسخ داد: من چیزى را كه ندیده باشم عبادت نمى‏كنم.اعرابى پرسید: چگونه او را دیده‏اى؟ فرمود: دیدگان نتوانند او را دید اما دلها با نور حقایق ایمان او را مى‏بینند.با حواس به درك نمى‏آید و با مردمان قیاس نمى‏شود.با نشانه‏ها شناخته شود و با علامتها موصوف گردد.در كار خود هرگز ستم روا نمى‏دارد.او خداوندى است كه جز او معبودى نیست.اعرابى با شنیدن پاسخ امام باقر (ع) گفت: خداوند خود آگاه‏تر است كه رسالتش را كجا قرار دهد. 
احتجاج آن حضرت با محمد بن منكدر از زاهدان و عابدان بلند آوازه عصر خویش 
شیخ مفید در ارشاد، نویسد: شریف ابو محمد حسن بن محمد از جدم، از یعقوب بن یزید از محمد بن ابى عمیر، از عبد الرحمن بن حجاج، از ابو عبد الله امام صادق (ع) نقل كرده است كه فرمود: محمد بن منكدر مى‏گفت: گمان نمى‏كردم كسى مانند على بن حسین، خلفى از خود باقى گذارد كه فضل او را داشته باشد، تا اینكه پسرش محمد بن على را دیدم. 
مى‏خواستم او را اندرزى گفته باشم اما او به من پند داد.ماجرا چنین بود كه من به اطراف مدینه رفته بودم ساعت بسیار گرم مى‏بود.در آن هنگام با محمد بن على مواجه شدم.او هیكل‏مند بود و به دو نفر از غلامانش تكیه داده بود.من با خودم گفتم: یكى از شیوخ قریش در این گرما و با این حال در طلب دنیا كوشش مى‏كند.به خدا او را اندرز خواهم گفت.پس نزدیك او شدم و سلامش دادم او نیز در حالى كه عرق مى‏ریخت با گشاده‏رویى جوابم گفت.به وى عرض كردم: خداوند كار ترا اصلاح كناد! یكى از شیوخ قریش در این ساعت و با این حال براى دنیا كوشش مى‏كند! به راستى اگر مرگ فرا رسد و تو در این حال باشى چه مى‏كنى؟ او دستان خود را از غلامانش برگرفت و به خود تكیه كرد و گفت: به خدا سوگند اگر مرگ من در این حالت فرا رسد مرگم فرا رسیده در حالى كه من به طاعتى از طاعات الهى مشغولم.در حقیقت من با این طاعت مى‏خواهم خود را از تو و از دیگران بى‏نیاز كنم.بلكه من هنگامى از مرگ باك دارم كه از راه برسد در حالى كه من مشغول به یكى از معاصى الهى باشم. 
محمد بن مكندر گوید: گفتم: «خدا ترا رحمت كند! مى‏خواستم اندرزت گفته باشم اما تو به من اندرز دادى» . 
كلینى در كافى، مانند همین روایت را از على بن ابراهیم، از پدرش و محمد بن اسماعیل، از فضل بن شاذان و هم او، از ابن ابى عمیر، از عبد الرحمن بن حجاج، از امام صادق (ع) نقل كرده‏اند. 
نگارنده: معناى سخن محمد بن منكدر كه گفته بود: «مى‏خواستم اندرزت گفته باشم ولى تو به من اندرز دادى» این است كه وى همچون طاووس یمانى و ابراهیم ادهم و...از متصوفه بود و اوقات خود را به عبادت سپرى مى‏كرد و دست از كسب و كار شسته بود و بدین سبب خود را سربار مردم كرده بود.و بار زندگى خود را بر دوش مردم نهاده بود او مى‏خواست امام باقر (ع) را نصیحت كند كه مثلا شایسته نیست آن حضرت در آن گرماى روز به طلب دنیا برود.امام (ع) نیز بدو پاسخ مى‏دهد كه: بیرون آمدن وى براى یافتن رزق و روزى است تا احتیاج خود را از مردمان ببرد كه این خود از برترین عبادات است.اندرزى كه این سخن براى ابن منكدر داشت این بود كه وى در ترك كسب و كار و انداختن بار زندگیش بر دوش مردم و اشتغالش به عبادت راهى خطا در پیش گرفته است.به همین جهت بود كه ابن منكدر گفت: «مى‏خواستم اندرزت گفته باشم...»
بنابر همین اصل است كه از صادقین (ع) دستور اشتغال به كسب و كار و نهى از افكندن بار زندگى بر دوش دیگران صادر شده است.از آنان همچنین روایت شده است كه اگر كسى به عبادت خداى پردازد و شخص دیگرى در پى كسب و كار روانه شود، عبادت این شخص اخیر بالاتر و برتر از آن دیگرى است.امام صادق (ع) از پیامبر (ص) نقل كرده است كه فرمود: «ملعون است ملعون است كسى كه خود را سربار مردمان قرار دهد» . 
پى‏نوشت: 

1 ـ حجر/75: و در این (عذاب) هوشمندان را عبرت و بصیرت بسیار است. 
.................................................. .................................................. ...
منبع:
كتاب: سیره معصومان، ج 5، ص 18، سید محسن امین، ترجمه: على حجتى كرمانى

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 30 / 6 / 1394


چرا آن حضرت را باقر لقب داده بودند؟

در فصول المهمة آمده است: آن حضرت را بدین لقب می خواندند زیرا علوم را می شکافت و باز می کرد. در صحاح آمده است: «تبقر، یعنی توسع در علم ». و در قاموس گفته شده است: محمد بن علی بن حسین را باقر می خواندند چون در علم تبحر داشت. در لسان العرب نیز ذکر شده است: آن حضرت را باقر می خواندند چرا که علم را می شکافت و به اصل آن پی می برد و فروع علم را از آن استنباط می کرد و دامنه علوم را می شکافت و وسعت می داد. ابن حجر در صواعق می نویسد: «او را باقر می خواندند و این کلمه از«بقر الارض »اخذ شده است، یعنی آنکه زمین را می شکافد و مکنونات آن را آشکار می کند. زیرا او نیز گنجینه های نهانی معارف و حقایق احکام و حکمتها و لطایف را که جز از دید کوته نظران و ناپاکان پنهان نبود، آشکار می کرد. »از این رو درباره وی گفته می شد که آن حضرت شکافنده علم و جامع آن و نیز آشکار کننده و بالا برنده علم و دانش است. در تذکرة الخواص نیز آمده است: او را باقر لقب داده بودند زیرا در اثر سجده های فراوان، پیشانی اش شکاف برداشته بود. برخی هم گویند چون آن حضرت از دانش بسیار برخوردار بود او را باقر می خواندند. آنگاه به نقل سخن جوهری در صحاح می پردازد.
شیخ صدوق در علل الشرایع به نقل از عمرو بن شمر آورده است: از حابر جعفی پرسیدم چرا به امام پنجم، باقر می گفتند؟گفت: «چون علم را می شکافت و اسرار آن را آشکار می کرد». در مناقب ابن شهر آشوب نوشته شده است: گفته اند برای هیچ یک از فرزندان حسن و حسین (ع) این اندازه از علوم، از قبیل تفسیر و کلام و فتوا و احکام و حلال و حرام فراهم نشد که برای امام باقر (ع) . محمد بن مسلم نقل کرده است که از آن حضرت سی هزار حدیث پرسش کردم.
منبع: 
سایت حوزه


طلوع بالاترين شخصيت تاريخ


 


حضرت امام محمّدباقر عليه‏السلام، پنجمين پيشواى شيعيان درروز جمعه، اول ماه رجب سال پنجاه و هفت هجرى [1] در شهر مدينه چشم به جهان گشود. او اولين فرزندى بود كه از پدر و مادري فاطمى، علوى وهاشمى متولد مى‏شد زيرا پدرش على بن الحسين عليه‏السلام و مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبى عليه‏السلام بود و به‏همين جهت او را «هاشمّى من هاشميين» و «فاطمى من فاطميين» و «علوّى من علويين» مى‏ خواندند[2].

امام پنجم، نامش محمد و كنيه ‏اش ابوجعفر و به چند لقب معروف بود كه مشهورترين آنها لقب «باقر» و «باقرالعلوم» مى‏باشد پيامبراسلام صلى‏الله عليه‏وآله آن بزرگوار را بدين لقب خواند يا به تعبير دقيق تر خداوند او را در تورات با اين لقب معرفى فرمود[3]واو را بدين لقب خواندند چون علم را شكافت و در گستره پهناور آن وارد شد. آن امام بزرگوار را به خاطر شباهت بسيار به رسول خدا، «شبيه» هم مى‏خواندند.[4]

ديگر القاب امام باقر (ع) عبارت بوداز: امين، شاكر، هادى، صابر و شاهد


سلام خاص پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) به امام باقر(عليه السلام).


از ويژگيهاى امام باقر عليه‏السلام، اين است كه رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ وآله وسلم، توسط جابربن عبدالله انصارى به وى سلام رساند.

امام صادق عليه‏السلام مى‏ فرمايد:

«انَّ لِأَبى مَناقِبَ ماهِىَ لِابائى انَّ رَسُولَ اللَّهِ قالَ لِجابِرٍ انَّكَ تُدْرِكُ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىّ فَاقْرَأْهُ مِنِّى السَّلامُ»[5].

پدرم مناقبى دارد كه براى اجدادم، آن مناقب نبوده است، (ازجمله اين كه) رسول خدا صلى الله‏ عليه‏وآله وسلم به جابر فرمود: همانا تو محمدبن على را درك مى‏كنى، پس سلام مرا به او برسان.

جابر عمرى دراز يافت وخدمت امام باقر(عليه السلام) رسيد و سلام پيامبراكرم (صلي الله عليه وآله) را به وى ابلاغ كرد و از محضر پر فيضش استفاده‏ها برد.


امام عظيم الشأن و بنيانگذار جمهورى اسلامى (قدس سره)در مورد آن حضرت مى ‏فرمايد:


«ما مفتخريم كه باقرالعلوم (كه) بالاترين شخصيت تاريخ است و كسى جز خداى تعالى و رسول صلى الله عليه وآله وائمه معصومين عليهم السلام، مقام او را درك نكرده ونتوانند درك كرد، از ماست». [6]



 

1.بحار الانوار،ج46ص213،ارشاد،ص279.
2.بحارالانوارج46ص215.اعیان الشیعه،ج8ص390
3.اصول کافی ج1ص390،بحار الانوارج46ص223.
4.سیرة الامام الباقر،حسین الشاکری،ج1ص20.
5.تنقیح المقال،المامقانی،ج1ص199.
6.صحیفه نور ،ج21ص171.

گوشه ای ازمکارم اخلاق امام باقر«علیه السلام»
امام باقر«عليه السلام»از نظر رفتار و ويژگيهاى اخلاقى چون ديگر امامان (عليهم‏السلام )آيينۀ تمام نماى پيامبر «صلي الله عليه وآله» والگو و اسوه ره پويان حق بود که به مواردی مختصرا اشاره می شود: 

الف- عبادت و بندگى:
امام باقر«عليه‏السلام»درعبادت� � راز و نياز و ياد حق همچون‏پدران بزرگوارش پيشتاز بود. هيچ گاه ازياد حق غافل نشد و خوف از قهر و غضب خدا و شوق لقاى حق او را بى تاب نموده بود. امام صادق«عليه‏السلام »دراين رابطه مى‏فرمايد:
«پدرم همواره به ياد خدا بود. در حال راه رفتن و غذا خوردن و حتّى هنگام سخن گفتن نيز از ياد خدا مشغول نمى‏شد. مى‏ديدم كه زبانش به ذكر «لااله الاالله» در حركت است.
صبحگاهان ما را جمع مى‏كرد و تا طلوع خورشيد به ذكر خدا وا مى‏داشت، آن را كه مى‏توانست قرآن بخواند، به قرائت قرآن و ديگران را به ذكر گفتن امر مى‏كرد»[1]

خادم امام باقر«عليه‏السلام» نقل مى‏كند:
«به همراه امام باقر«عليه السلام»به قصد حج هم سفر شديم. هنگامى كه امام داخل مسجد الحرام شدند و چشمانشان به خانه كعبه افتاد، صدايشان را به گريه بلند نمودند. عرض كردم: پدرومادرم فدايتان باد، مردم متوجه شما هستند، كاش صدايتان را بلند نكنيد (آهسته تضرع كنيد، زيرا به گمان او اگر مردم امام را در اين حال مى‏ديدند، براى امام كسر شأن بود.) امام در جوابش فرمودند:
«وَيْحَكَ ياافْلَحُ وَلِمَ لا ارْفَعُ صَوْتى بِالْبُكاءِ لَعَلَّ اللَّهَ تَعالى يَنْظُرُ الَىَّ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ فَافُوزَ بِهاغَداً»

واى بر تو اى افلح، چرا صدايم را به گريه بلند نكنم، شايد (به خاطر اين تضرع وزارى من) خداى تعالى نظر رحمتى برمن كند و بدان سبب در فرداى قيامت رستگار شوم.
بعد امام طواف خانه كرد و پشت مقام به ركوع (نماز) ايستاد وهنگامى كه از نمازفارغ شد موضع سجده امام«علیه السلام»از اشك چشمهايش خيس شده بود».[2]


[1]. بحار الانوار،ج46ص297.


[2]. بحارالانوار،ج46ص289.

امام صادق«عليه‏السلام» مى‏فرمايد:
«شبها براى پدرم بسترش را آماده مى‏كردم و وقتى او به بستر مى‏رفت، من نيز به بستر خويش مى‏رفتم. شبى پدرم دير آمد به سراغ ايشان به مسجد آمدم؛ ديدم درتنهايى وسكوت مسجد به سجده رفته و زمزمه ناله‏اش را شنيدم كه مى‏فرمود:
«سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ انْتَ رَبّى‏ حَقَّا حَقّاً سَجَدْتُ لَكَ يارَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً اللَّهُمَّ انَّ عَمَلى‏ ضَعيفٌ فَضاعِفْهُ لى‏ اللَّهُمَّ قِنى‏ عَذابَكَ يَوْمَ تَبْعَثُ عِبادَكَ وَ تُبْ عَلَىَّ انَّكَ انْتَ التَّوابُّ الَّرحيمُ» [1]
خداوندا تو پاك و منزّهى و به حق پروردگار منى و من از سرطاعت و بندگى و به پيشگاه تو سجده كرده‏ام. خدا يا عمل من، كم وبي مقداراست. آن رابرايم چند برابر گردان.
خدايا مرا در روز برانگيختن بندگانت، از عذابت درامان بدار و بر من توبه و رحمت آور كه تو بسيار باز گشت كننده (بر بندگان و پذيرنده عذر آنان) و مهربان هستى».

8. بحار الانوار،ج46ص301.

ب- تسليم و رضا:
رضا و تسليم درمقابل خواست الهى ومقدرات آسمانى از مقامات عالى بندگان صالح است. امامان«عليهم‏السلام»به عنوان انسانهاى نمونه، درمقابل مقدرات الهى به طور كامل تسليم و راضى بودند.
گروهى از اصحاب امام خدمت ايشان رسيدند. درآن هنگام يكى از فرزندان امام مريض بود وامام نسبت به آن فرزند توجه خاص نشان مى‏داد و به خاطر كسالت وى غمگين و بي قرار بود. 
ياران امام با مشاهده اين حالت امام ترسيدند كه اگر آن فرزند از دنيا برود. از امام حركتى ببينند كه خوش نداشته باشند. (امام در نظر آنان از جلالتى خاص برخوردار بود و ترسيدند شايد امام اظهار جزع و فزعى كند كه خلاف انتظار آنان باشد).
چيزى نگذشت كه ضجّه و زارى اهل خانه (بر مصيبت آن فرزند) برخاست ولى امام باچهره‏اى گشاده، برخلاف حالت قبلى، برآنان‏ وارد شد. آنان به امام عرض كردند: فدايت شويم، حالت غم واندوه شما ما را به هراس انداخته بود كه مبادا در صورت وقوع مصيبت حالتى براى شما پيش آيد كه ما را اندوهناك گرداند.
امام درجواب فرمود:
«انَّا نُحِبُّ انْ نُعافِىَ فيمَنْ نُحِبُّ فَاذا جاءَ امْرُاللَّهِ سَلَّمْنا فيما احَبَّ.»[1]ما دوست داريم از جهت عزيزانمان در عافيت و سلامت باشيم ولى هرگاه امر خدا بيايد درمقابل آنچه او خواسته، تسليم هستيم.


[1] . .كافي،ج3ص226.

عبادت امام باقر علیه السلام
1 - ذهبي مي‏گويد: «آن حضرت شبانه روز «150» رکعت نماز به جا مي‏آورد».[1]
2 - ابن صباغ مالکي از يکي از اهل علم و خير نقل مي‏کند که گفت: من بين مکه و مدينه بودم که ناگهان شبحي را در بيابان مشاهده کردم که گاهي ظاهر و در وقتي غايب مي‏شد، تا اين‏که به من نزديک شد، دقت کردم ديدم نوجواني هفت يا هشت ساله است. بر من سلام نمود و من نيز جواب سلام او را دادم. گفتم: از کجا مي‏آيي اي نوجوان؟! فرمود: از جانب خداوند. عرض کردم: به کجا مي‏روي؟ فرمود: به سوي خداوند. عرض کردم: زاد و توشه تو چيست؟ فرمود: تقوي. عرض کردم: تو کيستي؟ فرمود: مردي از عرب. عرض کردم: از کدامين عرب؟ فرمود: از قريش. عرض کردم: توضيح بده که پسر چه کسي هستي؟ خداوند تو را عافيت دهد. فرمود: من مردي هاشمي هستم. گفتم: براي من معيّن کن. فرمود: من مردي علوي هستم. آن‏گاه بعد از قرائت اشعاري فرمود: «من ابوجعفر محمّد بن عليّ بن الحسين بن علي بن ابي طالبم». سپس نگاه کردم و کسي را نديدم، و ندانستم که به زمين فرو رفت و يا به آسمان پر کشيد.[2]
3 - افلح از مواليان امام باقرعليه السلام مي‏گويد: با محمّد بن علي به حجّ مي‏رفتيم. چون حضرت وارد مسجدالحرام شد، به خانه خدا نظر کرد و با صداي بلند گريست. به او عرض کردم: پدر و مادرم به فدايت! مردم شما را نظاره مي‏کنند، اگر کمي آهسته‏تر گريه کنيد بهتر است. حضرت فرمود: واي بر تو اي افلح! چرا گريه نکنم، شايد خداوند از اين گريه بر من نظر رحمت نمايد تا بتوانم به توسط آن فرداي قيامت به فوز نايل شوم. آن‏گاه دور خانه خدا طواف کرد و آمد و در کنار مقام، رکوع به جاي آورد. و سر از سجود خود برداشت، ناگهان مشاهده کردم که محلّ سجده‏اش از اشکان چشمش مرطوب است.[3]
ابن عساکر از مدائني نقل کرده که گفت: در حالي که محمّد بن علي بن الحسين در آستانه کعبه ايستاده بود، شخصي اعرابي بر او وارد شد و به حضرت عرض کرد: آيا هنگامي که خدا را عبادت مي‏کني مشاهده نموده‏اي؟ حضرت و کساني که دور او بودند، سرها را به زير افکندند. آن‏گاه حضرت سر خود را بلند کرده و به او فرمود: من خدايي را که نبينم عبادت نخواهم کرد. او عرض کرد: چگونه او را ديده‏اي؟ حضرت فرمود: «ديده‏ها با مشاهده چشمان او را نديده است، بلکه قلب‏ها به حقايق ايمان او را ديده است. خداوند به حواس درک نمي‏شود، و به مردم قياس نمي‏گردد. به نشانه‏ها معروف و به علامات توصيف شده است. در قضاوتش ظلم نمي‏کند. از اشياء جدا و اشياء نيز از او جدا است. هيچ چيز همانند او نيست. اين است آن خدايي که به جز او خدايي نيست». 
اعرابي گفت: خداوند داناتر است که کجا رسالتش را قرار دهد.[4]



[1].تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 125.

[2].الفصول المهمّة، ص 220.

[3].صفة الصفوة، ج 2، ص 110.

[4].ترجمه امام باقرعليه السلام از تاريخ ابن عساکر، ص 147و148.

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 30 / 6 / 1394

ویژه نامه شهادت امام محمد باقر علیه السلام

یک جرعه معرفت از اقیانوس علم باقرالعلوم علیه السلام

قالَ الباقر علیه السلام :

مَنْ ثَبَتَ عَلى وِلایَتِنا فِى غِیْبَةِ قائِمِنا، اءعْطاهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ 
اَجْرَ اءلْفِ شَهیدٍ مِنْ شُهَداءِ بَدْرٍ وَ حُنَیْنٍ.

ترجمه :

فرمود: کسى که در زمان غیبت امام زمان (عجّل اللّه فرجه الشّریف ) بر ایمان و ولایت
ما اهل بیت عصمت و طهارت پا برجا و ثابت بماند، خداوند متعال پاداش و ثواب 
هزار شهید از شهداى جنگ بدر و حنین به او عطا مى فرماید.

إثبات الهداة : ج 3، ص 467.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی